مراقب ریشه های زندگی مان باشیم ...
امروزه آن چه که در مورد زندگی سالمندان مد نظر تمام صاحب نظران و کارشناسان قرار دارد طریقه هم زیستی سالم و نشاط و آرامش در آنان می باشد. زندگی که با در نظر گرفتن تدابیر صحیح در کنار خانواده میسر و شیرین تر از هر مکان دیگری است. تجربه نشان داده که افراد پیر منبعی از خاطرات تلخ و شیرین گذشته هستنـد، که نباید بلا استفاده باقی بمانـد. تجاربی که علاوه بر برقراری ارتباطی مفید با نسل جوان، موجب رضایت مندی خود سالمند نیز خواهد شد. نیاز به سخن گفتن و مستمع داشتن دیگران در این افراد بسیار ضروری است و بخش عمده ای از حمایت های روانی آن ها را تشکیل می دهد لذا باید به این مسئله توجه ویژه ای مبذول داشت. متأسفانه علی رغم سودمندی تعامل کلامی برای سالمندان، قدرت صحبت آن ها به دلایل مختلفی از قبیل ضعف محاوره و آلزایمر (کندی در سخن گفتن و فراموشی ...) از بین خواهد رفت و افراد جامعه کم تر به آنان توجه می نمایند. در این زمینه آموزش خانواده و جامعه در نحوه تکلم با ایشان و صبر و حوصله مخاطبان می تواند سطح تشویش ذهنی افراد پیر را کاهش داده و آن ها را خوشحال سازد. تحقیقات متعدد بیان گر آن است که وجود حداقل یک فرد سالمند در کنار خانواده به میزان قابل توجهی به برقراری فضای سالم زندگی کمک خواهد کرد و حتی برای فرزندان خردسال هم مایه دل گرمی است. اگر تصور شود که پیران دارای مهارت هستند و بد و خوب روزگار را چشیده اند، پس الگوی خوبی برای نسل جوان هستند و باید مورد توجه و تکریم قرار گیرند. در همین راستا اطرافیان این افراد می توانند با حمایت کافی از سالمندان در مقابل تغییرات ناشی از پیری، نقش کلیدی را ایفا کنند. متأسفانه در زندگی امروزی تجمل گرایی و زیاده خواهی مأمن امن و سالم پیرسالان را از بین برده و خواسته و ناخواسته آن ها را از فضای خانه دور نگه داشته است. در طی دهه های اخیر مراکز نگه داری از سالمندان تشکیل یافته که دلیل آن هم لزوم حمایت و نگه داری ویژه از آنان می باشد. قشری که معمولاً توانایی انجام کارهای روزمره خود را ندارند و در اثر بروز عوارض و بیماری های جسمی یا روحی ناتوان می گردند. درعین حال در میان خانواده ها نیز کمتر کسی به علت گرفتاری های شخصی و عدم تمکن مالی امکان نگه داری از این جوانان دیروزی را دارد، لذا یاری رسانـدن و مراقبت به ایشان روز به روز کم تر شده و کار را دشوارتر می سازد. در این اوقات شاید ضرورت ایجاب کند که افراد سال خورده به طور موقت یا دائم در مراکز مناسبی که به منظور نگه داری و مراقبت از آن ها تاسیس گشته اقامت نمایند ولی بعضی وقت ها نیز در خانه ماندن بهتر است. به طور کلی عواملی که سبب پیدایش آسایش گاه ها و ورود سالمندان به این مراکز گردیده را می توان ناشی از تغییرات و تحولات اقتصادی، نداشتن کار و سرمایه، عدم درآمد کافی، افزایش در هزینه های زندگی، عدم مسکن، دگرگونی فلسفی و فکری، نادیده گرفته شدن ارزش ها، تغییرات اجتماعی، روابط و معیارهای اخلاقی ناسالم، عدم احساس مسئولیت فرزندان، میل به آرامش و استقلال خانواده و ... دانست. با این اوصاف در بسیاری از مواقع پیرسالان جامعه به اجبار و با قدرت قهریه از خانه و کاشانه خود بیرون شده و در آسایش گاه ها مسکن می گزینند. در این مراکز هم افراد سالمند به دلیل داشتن یک زندگی ساده و یک نواخت خسته گردیده و وضع روحی نامناسبی پیدا می نمایند، هم چنین دوری از خانواده و فرزندان و احساس محرومیت های عاطفی ناشی از این مسئله و نیز مصاحبت با افرادی که هر کدام محرومیت ها و مشکلات خاص خود را دارند بر رنج و عذاب آنان می افزاید. این محرومیت ها را عدم نقش کافی در زندگی و اجتماع، احساس پوچی و سرخوردگی، نداشتن استقلال و مدیریت، افزایش وحشت ناشی از تنهایی، از هم گسیختن خانواده ها، در انزوا قرار داشتن و بسیاری از مسائل دیگر تشدید می نماید که در نتیجه فرد سالمند نسبت به این مراکز دید مثبتی نخواهد یافت و عموماً از بودن در آن جا نگران است. با این وجود برخی از سالمندان سال هاست که در چنین مراکزی زندگی می کنند ولی هنوز با آن جا خو نگرفته و منتظر روزی هستند تا از آن جا رهایی یابند. تصور آن ها نسبت به این مراکز منفی است و به این وضع معترض اند ولی صدای شان به جایی نمی رسد. در هر حال تا زمانی که وضعیت معیشت خانواده ها بر کار کردن هر دو نفر زن و مرد استوار باشد، حذف این آسایش گاه های ... امکان پذیر نمی باشد ولی با بالا بردن توان مالی خانواده ها، شاید آن ها بتوانند سالمندان خود را در خانه نگه داری کنند. متاسفانه در حدود ۴ تا ۶ درصد سال خوردگان، از نوعی بد رفتاری در خانه یا محل سکونت خویش رنج می برند. این نوع خشونتها به منزله ی نقض حقوق بشر بوده و شامل آسیب های جسمی، جنسی، روانی، عاطفی، سوء استفاده های مالی و رها شدن آن ها در خیابان ها می گردد. بد رفتاری در مراکز مراقبتی نیز عامل دیگری است که می تواند شامل محدود کردن فیزیکی، از بین بردن عزت نفس، تغییر دادن عادات روزانه، مراقبت های ناکافی، تجویز نا متعادل دارو و عدم توجه عاطفی به آنان باشد. در برخی از این مراکز استانداردهای لازم برای مراقبتهای بهداشتی و رفاهی رعایت نمی شود و کارکنان آن جا دارای حقوق و مزایای کافی نیستند تا بتوانند وظیفه ی خود را انجام دهند، پس سیاست گزاری در جهت منافع گروهی خواهد بود، نه در جهت رفاه سالمندان. درهر حال آن چه که مسلم به نظر می رسد وجود خانه و مسکن بهترین مکان برای گذران زندگی افراد سال خورده بوده تا آن ها بتوانند دوران پیری خود را در کانون گرم خانواده و اطرافیان خویش سپری نمایند. کسانی که عمر و جوانی شان را به پای مردم و این کشور ریخته اند سزاوار رسیدگی بیش تر از طرف مسئولان هستند لذا می بایست با افزایش حقوق بازنشستگی افراد بالای ۶۵ سال به آینده ی آنان کمک کرد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
پدیده ی سالمندی، فصل جدیدی از زندگی ...
بر اساس تعریف WHO (سازمان بهداشت جهانی) افراد بالاتر از ۶۰ سال سالمند نامیده می شوند. پدیده ای که یک بیماری نیست بلکه ورود به مرحله جدیدی از زندگی می باشد. واقعیتی اجتناب ناپذیر که بهتر است به جای تسلیم شدن در برابر آن خود را تجهیز کرده و با آن روبرو شویم. امروزه تعداد سالمندان در جهان رو به افزایش است به طوری که میزان زیادی از جمعیت کشورها را سالمندان تشکیل می دهند. کشور ما نیز از این قائده مستثنی نیست؛ چرا که براساس آمارهای اعلام شده، هم اکنون بیش از پنج میلیون نفر از جمعیت ایران سالمندان هستند که بسیاری از آنان با مشکلات روحی و روانی و جسمی مواجه هستند؛ مسائلی نظیر فقر، تنگناهای معیشتی، معضلات عاطفی، اختلالات حرکتی، پوکی استخوان، درد مفاصل، بیماری آلزایمر و ... که می توان با مراقبت ها و برنامه های ویژه از آثار و تبعات آن جلوگیری کرد و ناتوانایی های وابسته به آن را نیز کاهش داد. اگر اطرافیان فرد سالمند نکات بهداشتی را خوب رعایت کنند، می توانند از بسیاری از حوادث ناگواری که برای سالمندان رخ می دهد جلوگیری نموده و شرایطی را فراهم سازند، که سالمند خود را در خانواده فردی مفید و با نشاط احساس کند و حاصل یک عمر زحمت و تلاشش را در عرصه های مختلف و در فصل جدیدی از زندگی خویش بگشاید. او هر چند در دوره جوانی محافظ دیگران بوده ولی اینک زمانی است که نیازمند مراقبت و نگه داری می باشد؛ پس دوره سالمندی را می توان به فرصتی برای محبت کردن، جمع کردن کانون گرم خانواده، دیدار با فرزندان، نوهها و دوستان، انتقال یک عمر تجربه به دیگران و تبدیل کرد دوره ای که فارغ از هیاهو و جنب و جوشهای روزانه در یک محیط دنج و آرام به آن چه تاکنون نداشته ایم دست خواهیم یافت.
در جامعه ما نیز اهمیت مقام سالمند و لزوم ایجاد حساسیت در اذهان عمومی نسبت به شرایط ویژه آنان، موجب گردید تا در تقویم سلامت ایران، روزهای ششم تا دوازدهم مهرماه به عنوان هفته سلامت سالمندان شناخته شود و بدین سان از آنان قدردانی گردد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
چگونه مراقب سلامت سالمندان باشیم؟
بخش اول - بیماریهای متعد؛ داروهای مختلف
اگر از شما بخواهند سن افراد پیر را از ظاهرشان حدس بزنید، احتمالاً اشتباه خواهید کرد چرا که اغلب می گوییم یک انسان سالمند نسبت به سنش "جوان یا پیر به نظر می رسد". این اظهار نظر بیان گر آن می باشد که سن زمانی (تقویمی)، شاخص ناقصی برای سن کارکردی یا کفایت و عملکرد واقعی است چون افراد از لحاظ زیستی با آهنگ متفاوتی پیر می شوند. متخصصان، بین سال خوردگان پیر که شکننده به نظر می آیند و علایم ضعف از خودشان نشان می دهند و سال خوردگان پیر جوان که از لحاظ جسمانی نسبت به سن زیادشان جوان به نظر می رسند، فرق می گذارند. روان شناسان آغاز سن پیری را در حدود ۶۵ - ۶٠ سالگی (سنی که اغلب مردم بازنشسته می شوند) دانستهاند، البته تعیین سن خاص به عنوان شروع سن پیری قطعیت ندارد.
پیری رسیدن به خردمندی و فرزانگی است و معنای آن را عمدتاً فرهنگ تبیین می کند؛ طرز پیر شدن برحسب فرهنگ متغیر می باشد. در فرهنگها زندگی و مرگ جزء چرخه ی حیات محسوب شده و در درون تجربه انسانی قرار می گیرند. در فرهنگ غرب، پیری و مرگ مهار شدنی نیست و برای بسیاری از افراد وقوع آنها صدمه زدن به موجودیت آدمی می باشد. باید دانست که سن زدگی یا Agism یا ادراک منفی نسبت به شخص بزرگ سال، از جمله "کهولت پیری اجتناب ناپذیر است"، "پیران، فاقد بهره وری بوده و یا دیگر مولد نیستند" و "افراد پیر در مقابل تغییر، مقاومت می کنند" ساخته و پرداخته ی مجموعهای از رفتارها و عادات فرهنگی است. از نظر اریکسون Erikson و برگمن Beregman، دستهای از کشمکشهای درونی در افراد مسن وجود دارند که ما هنگام برخورد با آنها متوجه شان نمی شویم. به هر حال ارزیابی ما از دوران پیری، هم چنان بر اساس رفتار بیرونی آنها ست و از بررسی بحرانهای درونی آنان عاجز هستیم چرا که ما نمی توانیم درک کنیم که هنگامی که فرد سالمند ساکت و آرام است، احتمالاً در حال دست و پنجه نرم کردن با مهم ترین پرسشهای زندگیاش می باشد؛ سوالهایی مثل "آیا اکنون باید با مرگ روبرو شوم؟" "آیا زندگی من بامعنا بوده است؟" "چه چیزی زندگی را معنادار می کند؟"
رسیدن به سنین بالای زندگی، در نتیجه ی عوامل پیچیدهای است که مهم ترین آنها عبارتند از وضعیت ژنتیک فرد، وضع تغذیه، بهداشت و عوامل محیطی دیگر. اما در هر صورت رسیدن به پیری با تغییرات جسمی به خصوص کاهش قدرت بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، قدرت بدنی و سرعت واکنش در برابر محرکها همراه است. عموماً تا سن ۶۵ سالگی احتیاجی به کم کردن شدید کارهای روزانه نیست چرا که گروهی از افراد سال مند بالای ۶۵ سال نیز می توانند چند سال دیگر به ادامه کارهای قبلی خود بپردازند. اغلب سال خوردگان تا سن ۸٠ سالگی و گاهی پس از آن نیز شخصاً از عهده کارهای خود بر می آیند. برخی از افراد مسن نیز دچار بیماری های مزمن یا بیش تر هستند که شایع ترین آن ها عبارتند از درد مفاصل، لرزش عضلانی، ضعف شنوایی و بیماریهای قلبی. علاوه بر آن افراد سال خورده ای که در مراکز نگه داری از سال مندان زندگی می کنند نیز نیاز به مراقبتهای پزشکی و روانی بیشتری دارند. در هر صورت میزان سلامتی فرد در دوره پیری وابسته به سبک زندگی، تغذیه، خواب، ورزش، استفاده یا عدم استفاده از سیگار و الکل و رفتار جنسی است. هم چنین دوره ی پیری همانند زمان بلوغ با تغییراتی در اندامها (شکل ظاهری آنها) و نیز تغییراتی مربوط به تغذیه بافتها همراه است که آشکارترین آن ها در زمینه اعضای بیرونی هم چون پوست و مو به وقوع می پیوندد. از دیگر تغییرات جسمی این دوران می توان به حساسیت در مقابل سرما و گرما، کاهش مقدار خواب، بیش تر شدن چین و چروکهای بدن به دلیل پایین آمدن چربی و لاغر شدن عضلات زیر پوست، کم شدن و سفید شدن موی سر، رویش مو در چانه زنان و گوش مردان، کاهش وزن بدن، کوتاه گشتن قد، لاغرتر شدن استخوانها و خمیدگی بدن اشاره کرد. علاوه بر آن با افزایش سن، ظرفیت ذخیره اندامها کاهش می یابد و فرد نمی تواند در برابر مشکلات به قدر کافی مقاومت کند و به ناچار باید فعالیتهای خود را کمتر نماید و به این ترتیب وابستگیهای او به دیگران بیش تر می شود. البته از میان اندامهای بدن سلامت مغز دیرتر از همه کاهش می یابد به طوری که مغز یک فرد سال خورده ی سالم خیلی شبیه به مغز یک فرد جوان سالم است و کارکردهای گذشته خود را حفظ می کند.
پیری، مرحله پیشرفته زندگی است و مردان و زنان سالمند که خوب زندگی کرده، فرزندان شایسته تربیت نموده و در تولید و خدمات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی آثار مثبتی از خود به جای گذاشتهاند، شایسته بیش ترین احترام و حمایت هستند و هرگز نباید آنان را از بسیاری از عرصههای زندگی به کنار گذاشت.
والدین پیر در خانهی فرزندان
بر اثر تحلیل قوای جسمانی و ذهنی سال خوردگان، تنوع و کثرت مسایل در سال خوردگی امری کاملاً طبیعی به نظر می رسد. از این رو، شاید هیچ دورهای از زندگی مانند سال خوردگی پر مسئله و نگران کننده نباشد، به همین دلیل، افراد مسن برای سالم زیستن، به سازگاری فراوان و توجه و مراقبت بیش تری از جانب فرزندان نیازمندند. سالمندی و با روزگار ضعف هم آغوش گردیدن، یک جریان طبیعی و عمومی در نظام آفرینش است. انسان نیز خواه یا ناخواه زندگی را از دوران کودکی و ناتوانی آغاز کرده، مرحله جوانی و قدرت مندی را پشت سر می گذارد و به تدریج با سختی های روزگار پیری دست و پنجه نرم می کند. لذا با توجه به صنعتی شدن زندگی امروزی و افزایش مشغله های فرزندان، مشاهده می شود که برخی از آنان ترجیح می دهند که والدین خود را در منزل شان نگه داری کنند تا امکان توجه و رسیدگی به آن ها بیش تر گردد. برای مثال ممکن است زمانی فرا برسد که شما از والدین پیرتان دعوت کنید که با هم زندگی کنید. هر چند این تصمیم ممکن است خیلی کارایی خوبی داشته باشد اما می تواند برای هر یک از افراد خانواده توأم با استرس باشد. بنابراین برای به حداقل رساندن این استرس ها توصیه می شود که:
١. درباره تمام چیزها به طور کامل و جامع با یک دیگر صحبت کنید. احتمالاً والدین شما عادت کرده اند که به طور مستقل در منزل شخصی شان زندگی کنند و ممکن است آماده شدن و هماهنگی برای زندگی زیر یک سقف مشترک با افرادی که توقعات و کارهای روزمره خودشان را دارند دشوار باشد.
۲. قبل از جابه جایی آن ها، با صحبت کردن درباره تمام مشکلاتی که امکان بروز آن وجود دارد، یک فضای احترام متقابل ایجاد کنید و سعی نمایید به یک مصالحه دست یابید که برای تمام اعضای خانواده قابل استفاده و کارایی باشد.
٣. با ادب و نزاکت کامل، قوانین خانه را کاملاً شفاف مقرر کنید و بر روی مسئولیت های هر کس و محدودیت هایش در منزل توافق نمایید. هر خانواده ای دارای هویت مختص به خودش است و اضافه کردن والدین پیر به این مجموعه گاهی اوقات باعث به هم ریختن هماهنگی خانواده به طور کلی می گردد حتی اگر در این کار حسا سیت و مراقبت بسیار زیادی به خرج دهید.
۴. چنان چه هنوز فرزندان تان با شما زندگی می کنند و راهی خانه بخت نشده اند، آن ها را هم در نظر بگیرید. هنگامی که پدربزرگ و مادربزرگ به خانواده اضافه می شوند ممکن است هماهنگ شدن با شرایط جدید برای فرزندان و جوانان دشوارتر باشد پس بهتر است برای هر یک از اعضای خانواده محدودیت ها و قوانینی که بتواند در عین حال با آن ها کارهایش را انجام دهد تعیین کنید. لازم است که فرزندان تان نسبت به پدر و مادر بزرگ شان با ملاحظه باشند.
۵. مطمئن شوید که هر یک از اعضای خانه آزادی و فضای شخصی خود را داشته باشند. این می تواند شامل افزودن یک سوییت مجزا به منزل تان، نصب یک دستشویی اضافی و یا حتی بازچیدن مجدد منزل تان هم گردد. چرا که هر چند والدین تان دیگر در منزل شخصی شان زندگی نمی کنند اما هنوز هم خواهان داشتن فضا و مقداری ساعات شخصی و خصوصی برای خودشان هستند.
۶. مشخص کنید که هر چیز، باید در کجا قرار گیرد که البته ممکن است این موضوع عادی و غیر مهم به نظر برسد اما با کمی تفکر در می یابید که این طور نیست. والدین تان به وسیله ی اسباب، اموال و دارایی های شان طی سال ها احاطه شده اند لذا شاید لازم باشد چیزهایی فروخته و یا به اقوام داده شود و یا در انباری نگه داری گردد.
٧. یک بودجه، تنظیم و تدبیر کنید. آیا والدین تان با بخشی از حقوق بازنشستگی شان در مخارج زندگی سهیم اند یا شما باید تمام هزینه ها را بپردازید؟
٨. هرگز از پیش فرض به ویژه در مسایل مالی استفاده ننمایید. درباره موقعیت و شرایط در وقت مناسبش بحث کنید.
٩. اگر والدین علاقمند به انجام کارهای منزل هستند و از توانایی لازم نیز برخوردارند، به آن ها اجازه این کار را بدهید چرا که بسیاری از بزرگ ترها، ارزش و اعتبارشان را به مفید بودن خود گره می زنند و چنان چه تمام یا بخش مهمی از وظایف روزمره شان توسط یک نفر دیگر انجام شود به لحاظ عاطفی و روانی صدمه می بینند.
١٠. والدین تان را تشویق کنید تا استقلال شان را حفظ نموده و فعال بمانند. این کار می تواند باعث سلامت جسمانی و روانی خود و پدر و مادرتان شود.
١١. صبور باشید. هماهمنگ شدن با شرایط جدید برای اعضای خانواده کمی وقت گیر است.
هشدارها و نکات
١. سعی کنید که مرتباً برنامه های گفت و گوی خانوادگی برگزار نمایید تا هر کس بتواند درباره مسایل و مشکلا تش با دیگران حرف بزند چرا که گاهی اوقات صحبت کردن در مورد موضوعات دشوار در جمع، آسان تر و بهتر صورت می پذیرد.
۲. اگر والدین تان دارای مشکلات جسمانی هستند یک سیستم تماس اورژانسی درست کنید و مطمئن شوید که همه اعضای خانواده با آن آشنا می گردند. این سیستم می تواند یک زنگ اضطراری در حمام، دستشویی و اتاق خواب و یا یک دستگاه تلفن موبایل و یا یک پیجر باشد.
٣. ملاحظات ایمنی برای بچه ها و کم سن ترها را نیز در نظر بگیرید. اطمینان حاصل کنید که والدین تان، بچه ها را با داروها و بطری های غیر مجاز تنها نمی گذارند. هم چنین بچه ها هم نباید اسباب بازی های شان را روی پله ها و در مسیر رفت و آمد سالمندان رها نمایند.
۴. مراقبت از افراد مسن مستلزم صرف وقت و انرژی زیاد است پس تلاش کنید تا زمان کافی برای خود، همسر و فرزندان تان هم اختصاص دهید. از طرف دیگر اگر در مسئولیت های خانوادگی غرق شده اید تنها کافی ست که برای کمک گرفتن از یک نفر و یا گردشی یک روزه برنامه ریزی نمایید.
ابر قهرمان های خانواده
پدربزرگها و مادربزرگها الگوهای خانوادهاند. پیر شدن مجوزی برای رها کردن سر و شکل خود و نامرتب بودن نیست. تصویری که ما از مادربزرگها و پدر بزرگهای خود در ذهن داریم تا ابد باقی می ماند و گاهی به شکل ابر قهرمان ما در ذهن کودکی مان تثبیت میشود. ما از آن ها الگو می گیریم به طوری که ناخود آگاه زندگی مان را شکل می دهند. پس چه بهتر که سعی کنیم به عنوان یک الگوی دوست داشتنی برای فرزندان مان در همه مقاطع زندگی، زنان و مردانی قوی، محکم، تمیز، مرتب، جذاب و خوش تیپ باشیم به گونه ای که آن ها یک روز به پیر شدن خود افتخار کنند نه از آن بترسند. من همیشه عاشق بوی عطری بودم که از داخل کمد چوبی مادر بزرگم می آمد و یادم هست تا آخرین روزهای عمرش نگران مرتب بودن روسری، موها، لباسها و چادرش بود. او همیشه در نظر من یک زن تمام عیار می باشد. این همان تصویری است که از بزرگ ترهای مان در ذهن مان می ماند.
برای نوه ها جذاب باشید.
بسیار دیدهام بابا بزرگهایی را که ریشهای شان بچههای کوچک تر را اذیت می کند و آن ها که از بوسیده شدن فرار می کنند. یکی میگوید: بابا بزرگ ریش سیخ سیخی دارد و آن یکی اذعان می دارد که دندانهای مصنوعی مامان بزرگ ترسناک است. کودکی از این که بابا بزرگ دندان هایش را مسواک نمی کند شاکی ست و دیگری از این که مامان بزرگ وقتی خیس عرق است او را می بوسد.
می توانید سر بچهها را ببوسید. همان طور که خودتان دوست ندارید کسی را که بغل می کنید تا ببوسید بوی عرق بدهد یا صورتش خیس باشد بچهها هم دوست ندارند. برای بوسیدن آن ها دیر نمی شود. هر وقت آمادگی داشتید این کار را بکنید، اما مراقب چهرهای که از خود در ذهن آن ها می سازید، باشید.
"طلعت زمانی"، بانوی ٧۵ سالهای است که دوست دارد همیشه مرتب باشد. او می گوید: هر چقدر هم که پیر باشیم نباید خود را طوری درست کنیم که نوههای مان از قیافه های مان وحشت کنند. این وضعیت آن ها را از پیری می ترساند. من دوستی دارم که می گذارد ابروهایش داخل چشمش بروند و ریشش لای گره روسریاش. می گوید اگر صورتم را اصلاح و ابروهایم را مرتب کنم، مردم می خندند و از من گذشته است. در حالی که مردم به دیدن قیافه ما هر جوری که همیشه است، عادت می کنند و همان را به یاد می آورند. این کارها نظافت و مرتب بودن به شمار می رود و خدا نیز دوست دارد بندههایش تمیز و مرتب باشند. آراستگی با بزک دوزک کردن در سن سالمندی فرق دارد. مادر بزرگ باید به گونه ای باشد که وقتی نوه او صورتش را می بوسد یواشکی لبهایش را با پشت دست پاک نکند و وقتی می خواهد او را بغل بگیرد، فرار نکند. ورزش یکی از رازهای سلامت است پس سعی کنید تا روزی نیم ساعت از وقت خود را برای آن بگذارید. تناسب اندام شما را سر حال و زیبا نگاه می دارد. مراقب تغذیه خود باشید و سلامت بخورید و بنوشید.
خنده زیباترین زینت چهره شماست، آن را فراموش نکنید.
پوشاک کهنه خود را با وصله و پینه نگه ندارید بلکه باید آن ها را دور بیندازید و از لباسهای مخصوص میهمانی، در جمع خانوادگی استفاده کنید. طوری لباس بپوشید که انگار همیشه قرار است به شما امتیاز بدهند. در عین حال کفشها و جامههای راحت و استاندارد انتخاب نمایید. به عنوان مثال کفش های پاشنه بلند هر چقدر که جذاب باشند برای سلامتی شما مناسب نیستند.
اما همه چیز فقط به شخص ِ بیمار ختم نمی شود بلکه لازم است تا اطرافیان هم مواظب رفتارهای خود باشند؛ به عنوان مثال مراقب عصبانی یا وسواسی که به شکل افراطی از بیمارش حمایت میکند و یا فردی که سالمندش را به حال خودش رها کرده، از جمله عوامل دردسرساز در این بین به شمار می روند. مراقبان باید بدانند که در این شرایط خاص هم می توانند به زندگی عادیشان ادامه دهند و فقط باید موقیعت شان را به درستی بپذیرند و برای حل مشکلات پیش آمده تلاش کنند. در این اوضاع، کمک گرفتن از متخصصان و کسب آموزشهای لازم نیز می تواند در حل مسائل بسیار مؤثر باشد؛ مثلاً هنگامی که بیمار از خوردن دارو اجتناب میکند، می توانید با استفاده از شیوههای مناسب توصیه شده، دارو را به او بخورانید.
بسیاری از سالمندانی که برای انجام امور روزمره شان به دیگران نیازمندند، نمی خواهند استقلال خود را از دست بدهند. بنابراین تا جای ممکن بگذارید که فرد بیمار یا سال خورده خودش به کارهایش رسیدگی کند و تنها در صورت تمایل، به آنان کمک کنید. به عنوان نمونه در شرایطی خاص و برای برخی از بیماران، تغییرات و اختلالاتی در روابط خانوادگی، اجتماعـی و شغلی ایجاد میشود که در طی آن، هیچ یک از ایشان دوست ندارند که با چنین طرز فکری، استقلال خود را از دست بدهند و به دیگران وابسته باشند. افراد معلول هم از این قاعده مستثنا نیستند.
در دوران سالمندی، بیماریهای مختلفی از جمله معلولیت، آسیب های روحی، نخاعی، حرکتی و غیره متوجه افراد مسن می باشد که در این میان آلزایمر از همه بدتر است و دشواریهای خاص به خودش را هم دارد .با توجه به شیوع روزافزون این بیماری، به نظر می رسد لازم باشد که افراد برای کسب اطلاعات کافی در این زمینه اقدام کنند. بر طبق مطالعات و آمار جهانی، در حال حاضر در هر چهار ثانیه یک نفر دچار آلزایمر میشود و با توجه به عوارض و مشکلاتی که برای فرد، خانواده و اجتماع به وجود می آورد، نیاز است تا به موازات آن آگاهی افراد هم افزایش یابد .در این اثنا، مراقبان بیماران مبتلا به آلزایمر با مشکلات متعددی روبه رو خواهند بود که می توان آن ها را به سه دسته ی اقتصادی - اجتماعی، جسمی و خلقی - عاطفی تقسیم کرد. یکی از ابتدایی ترین مسائل پیش آمده برای ایشان، منزویشدن و تنهاماندن آنان است بدین گونه که در بسیاری از شرایط، فرد نگاه دارنده برای مراقبت از بیمارش، ناچار به رها کردن کار خود می شود؛ و از طرفی هم به دلیل عدم تمایل سایرین به دعوت چنین بیمارانی به میهمانی، روابط خانوادگی آن ها هم رو به کاهش می رود. هم چنین، آلزایمر یک بیماری خاص به حساب نمی آید و تحت پوشش بیمه هم نمی باشد و این موضوع به همراه مشکلات اقتصادی ناشی از بیماری تحمیل شده بر خانواده، میتواند برای مراقبان دردسرساز شود. سوای از آن، با توجه به این که آلزایمر حافظه فرد را تحت تأثیر قرار میدهد، کمکم رابطه و خاطرات مشترک بین مراقب و بیمار نیز از بین میرود و فرد نگاه دارنده از دست دادن فرد عزیزی را به تدریج و از نزدیک تجربه میکند بنابراین از نظر روحی در معرض فشارهای شدیدی قرار می گیرد که تجربه ی از دست دادن یک عزیز از بارزترین آن می باشد.
ناآگاهی عموم افراد جامعه و نیز فراهم نبودن شرایط مناسب شهری، از جمله مشکلاتی می باشند که حضور مراقب به همراه بیمارش را در جامعه با دشواری رو به رو می سازد. هم چنین، گاهی مسئولیت نگاه داری از بیمار فقط برعهده ی یکی از اعضای خانواده می افتد که باعث می شود تا فرد به دلیل حجم زیاد کارها نتواند به راحتی در جامعه حضور به عمل رساند. علاوه بر آن، مراقبان با توجه به شرایط و وضعیت دشواری که در آن قرار دارند، دائم تحت استرس بوده و در نتیجه مستعد ابتلا به بیماریهای مختلفی از جمله سرماخوردگی، بیماریهای مزمن و جدی هستند. از سوی دیگر اطرافیان همیشه و با وجود مراقبتهای کامل و کافی، احساس عذاب وجدان دارند و می اندیشند که به نحو احسنت وظیفه شان را به انجام نرساندهاند که این موضوع با پیشرفت بیماری هم تشدید می یابد. علاوه بر این، قضاوتهای نادرست اطرافیان و بستگانی که از دور شاهد ماجرا هستند نیز می تواند بر مشکلات موجود بیفزاید.
کسب اطلاعات و آگاهی در زمینه ی مشکلات بیماریهای مختلف بسیار حائز اهمیت می باشد و اعضای خانواده ی بیمار هم باید هرچه سریع تر درصدد این کار بر آیند. علاوه بر آن، خانوادهها باید بکوشند تا با پیوستن به گروههای مراقب و مشورت با ایشان، آموزشهای لازم را در این مورد به دست آورند. برخی افراد تصور میکنند که پس از بروز بیماری، کاری از دست شان ساخته نیست و به همین دلیل مراجعه به متخصص و کسب اطلاعات لازم جهت نگه داری از بیمار را چندان مهم نمی شمرند در حالی که باید این گونه باورهای غلط را کنار گذاشت و برای کسب اطلاعات مناسب اقدام کرد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
بزرگ فامیل بودن را جدی بگیرید!
به محض این که فردی، مسئولیت پدر یا مادر بودن را می پذیرد و نوزادی را به زندگی اش دعوت می کند، نقش جدیدی را نیز به والدینش می بخشد؛ نقشی شیرین و دوست داشتنی که تقریباً همه افراد آن را دوست دارند و از آن به خوبی یاد می کنند. البته، این نکته را هم نباید فراموش کرد که این ارتباطات قوی و گسترده به کودک کمک می نماید تا احساس امنیت خاطر داشته باشد و از حس تعلق به خانوادهای بزرگ و منسجم، خوش حال و خرسند باشد. پس فراموش مکنید که باید به درستی جای گاه پدر بزرگ و مادر بزرگ را برای کودک توضیح داد؛
تجربه ی مادر بزرگ و پدر بزرگ شدن، برای هر کسی خاص و منحصر به فرد است؛ اغلب پدر بزرگها و مادر بزرگها از همراهی با نوهها و بودن در کنار آن ها لذت می برند و به همین ترتیب، نوهها هم از این که ایشان آن ها را بسیار دوست دارند، شاد و خوش حال هستند. در این بین، بعضی از بزرگ ترها هم نمی توانند به راحتی نوههایشان را ببینند چرا که معمولاً در شهر یا کشور دیگری زندگی میکنند و یا فرزندشان از همسرش جدا شده است پس از دیدن نوهها محروم می شوند. اما باید بدانید، در هر صورت، نوهها به حضور بزرگ ترها نیاز دارند و آنان باید نقش شان را در زندگی کودکان به خوبی ایفا کنند. بعضی از سالمندان، بی صبرانه منتظر تولد نوه جدیدشان هستند و دوست دارند تا چنین شرایطی برای شان تکرار شود؛ در حالی که عدهای هم با بی تفاوتی برخورد می کنند و خیلی مشتاق تولد نوه دیگری نیستند. بنابراین خوب است با توجه به حس و ویژگیهای پدربزرگ یا مادربزرگ درباره حضور آن ها برای نگه داری کودک یا کمک کردن به مادر و مشورت خواستن از آن ها تصمیم بگیرید و به روشنی محدودیتها را تعیین کنید. در این بین، عدهای هم می اندیشند که دوره بچه داری آن ها گذشته و حالا نوبت مادر است که از کودکش مواظبت کند؛ پس باید مراقب باشید تا خیلی مزاحم این گونه افراد نشوید. برخی هم می کوشند تا در کارهای والدین کودک دخالت نکنند تا آن ها بتوانند هر طور که مایلند، فرزندشان را پرورش دهند؛ به همین دلیل این گونه افراد خیلی در کارهای مربوط به نوزاد به شما مشورت نمی دهند تا موجب آزار شما نشوند. بنابراین بهتر است علایق و توانایی پدر و مادرها را بشناسید و با توجه به آن، از کمک و همراهیشان استفاده نمایید؛
اگر شما در مکانی دور از والدین تان زندگی می کنید و نمی توانید دائم به آن ها سر بزنید، یادتان باشد که باید از همان دوران کودکی، فرزندتان را با شخصیت پدربزرگ و مادربزرگش آشنا کنید، که البته این کار بسیار سخت هم خواهد بود. اما اگر میخواهید رابطه کودک تان با بزرگ ترهایش خوب باشد، میتوانید از شیوههای زیر بهره ببرید:
١( دائم عکسهایی از کودک را برای پدر و مادرتان ارسال کنید تا ایشان بتوانند نوه شان را در سنین مختلف ببینند.
۲( مادام به آن ها تلفن بزنید؛ ولی یادتان باشد بچههای خردسال دوست ندارند بازی شان را به دلیل تماس تلفنی قطع کنند پس خیلی با تلفن صحبت نخواهند کرد.
۳( با پدر و مادرتان درباره علایق کودک صحبت نمایید تا آن ها موضوعی برای گفت و گو با نوه های شان داشته باشند.
۴( از والدین تان بخواهید تا در حین کتاب خواندن، صدای شان را ضبط کنند تا بتوانید آن را برای کودک پخش نمایید.
این شیوهها شاید هیچ وقت نتواند جای گزین تماس مستقیم و در آغوش گرفتن کودک شود، اما به طور حتم بهتر از بیخبر بودن از یک دیگر است.
می گوید: دیگر پیر شدهام و بدون عصا راه رفتن سخت شده است.
می گویم: من عصای دستت می شوم.
می گوید: خرج مریضیام سنگین شده و بارم به دوش تو افتاده.
می گویم: برکت خانهام هستی، هر چه دارم از توست.
می گوید: می ترسم روزی تو را نشناسم نقل قول است که پیری، فراموشی می آورد.
می گویم: نترس چرا که جوانی من محصول پیری توست و این ثمره هیچ گاه آفت فراموشی نمی خورد.
پدرم پیر شده اما هنوز صدای الله اکبر نماز صبحش، جوان و تازه مانده و روزهای داغ تابستان بر روزه های رمضانش فائق نیامده؛ هنوز هم روز اول عید همگی منتظر اسکناس های نواش هستیم تا قبل از هر کس از او عیدی بگیریم. چین و چروک صورت مادرم هم از گذر ایام حکایت ها دارد؛ بیماری قلبی و مرض قندش، مشت مشت قرص را به او تحمیل می کند؛ اما آنها همچنان قهرمانان زندگی من هستند و هم چون کوه، توانم می بخشند. با این وجود اولین نشانه های افسردگی، پس از مرگ همسر و تنهایی به وجود می آید که یکی از بدترین اتفاقات این دوران است و بازنشستگی از کار هم، به این تنهایی دامن می زند. علاوه بر این، عواملی چون ترس از مرگ و ناتوانی برای اداره ی خویشتن، اضطراب از رویارویی با مشکلات مالی و نیز کاهش سلامتی به دنبال خود افسردگی و ناراحتی های روحی را به همراه دارد. در زمانی که در سالمندان افسردگی در سطح متوسط قرار دارد آن ها واکنش هایی نظیر گریه را از خود نشان می دهند؛ اما در موارد جدی تر ایشان دوست دارند گریه کنند اما نمی توانند؛ و حالت بدتر آن است که آن ها مدام از مرگ صحبت می کنند و هر لحظه انتظار مردن را می کشند.
١. به آن ها حس مفید بودن بدهید: ممکن است سرعت کار سالمندان زیاد نباشد، اما آن ها به سادگی می توانند کارهایی را که نیاز به دقت و حوصله بیشتری دارد، انجام دهند. بنابراین می توانید دستور یک غذای سنتی را از مادربزرگ تان بپرسید یا از پدربزرگ تان بخواهید تا هنگام برگشت از پارک می خرید کند. حتی می توانید چند دقیقه ای موهای تان را به دستشان بسپارید تا برای تان ببافند. خلاصه این که راه های مختلفی وجود دارد تا از آن ها کمک بگیرید، تا ایشان حس نکنند در این سنین سربار شما هستند.
۲. آن ها را تبدیل به نگهبان خانه نکنید: یکی از ساده ترین روش ها برای افسرده کردن سالمندان این است که در سفرها و مهمانی ها به دلیل ناتوانی یا بی حوصلگی شان، آن ها را تنها بگذارید چرا که طولی نمی کشد تا احساس کنند نگهبان خانه شما شده اند. اگر میزبان شما دارای شرایط خاصی است مثلاً به مهمانی پر سر و صدایی می روید و یا منزل او پله های زیادی دارد، این شرایط را برای مادر یا پدربزرگ توضیح دهید تا در حد امکان بتوانید کسی را در خانه برای جلوگیری از تنهایی او بگذارید.
۳. اجازه ندهید اعتماد به نفس شان ضعیف شود: پدربزرگ ها و مادربزرگ ها از یک سو به گذشته ای می اندیشند که دیگر باز نمی گردد و از سوی دیگر به آینده ای که چندان درخشان نیست بنابراین بکوشید تا ایشان را درک نمایید. آن ها از نظر جسمی روز به روز ضعیف تر می شوند و همین موضوع بر اضطراب و نگرانی آن ها می افزاید. گاهی با حرف ها یا کارهای خود تلاش می کنند تا توجه شما را به خویشتن جلب کنند، پس گمان نبرید که می خواهند شما را آزار دهند، بلکه آگاه باشید که ایشان به دنبال اندکی توجه بیش تر هستند.
۴. سعی کنید حس زیبایی و جوانی را در آن ها زنده کنید: خودتان صورت شان را اصلاح و موهای شان را رنگ کنید و اگر هنوز حنا را می پسندند مانعشان نشوید. لباس های نو برای شان بخرید و به همان اندازه که به اتوی لباس خودتان اهمیت می دهید، به آراسته بودن آنان نیز توجه نمایید؛ چرا که آن ها حق دارند که هنوز زیبا باشند و زندگی کنند.
۵. یک اتاق، اگر نمی شود یک کمد، اگر نمی شود یک کشو به آن ها اختصاص دهید: اگر مادربزرگ یا پدربزرگ تان مهمان خانه شما شده اند، برای شان فضایی شخصی فراهم کنید. شاید دیده اید که سالمندان برخی لوازم خود مانند پول و جواهرات شان را در رختخواب یا زیر بالشت می گذارند، حال اگر آن ها دارای یک فضایی شخصی باشند، خیال شان راحت می شود؛ به ویژه سالمندانی که در این سنین دارای وسایل بسیار شخصی مانند دندان مصنوعی هستند و چندان تمایل ندارند که در معرض دید دیگران قرار بگیرند. بنابراین اگر امکان اختصاص دادن یک اتاق به آن ها را دارید حتماً این کار را انجام دهید ولی در صورت کوچک بودن منزل تان کافی است که یک کمد یا کشو را برایشان خالی کنید و کلید آن را به دست خودشان بدهید.
۶. به آن ها گوش و توجه کنید: یکی از مهم ترین کارهایی که شما می توانید در برابر آن ها انجام دهید خوب گوش دادن است. امکان دارد که سخنان مادربزرگ برای چندمین بار تکراری باشد اما بکوشید مثل بار اول به آن ها توجه نمایید.
۷. برنامه خواب سالمندان با خواب جوان ترها تفاوت دارد: اگر دیدید آن ها سرشب خواب آلود هستند و صبح زود بیدار می شوند تعجب نکنید چرا که با افزایش سن ساعت خواب بدن تغییر می کند و آن ها روزانه به شش تا هشت ساعت خواب سبک هم نیاز دارند. اما در این بین بیش از ۵٠ درصد سالمندان از بی خوابی های شبانه شکایت می کنند که می تواند بر اثر عوارض داروها یا عدم فعالیت بدنی باشد. بسیاری از موی سپیدان به دلیل درد مفاصل، رغبتی به انجام حرکات بدنی ندارند، پس در طول روز آن ها را تشویق کنید تا کمی راه بروند یا برخی حرکات ورزشی سبک را انجام دهند تا هنگام خواب کمی خسته باشند. استفاده از تشک های طبی و برقی گرما زا می تواند از درد مفاصل آن ها بکاهد و خواب شبانه را برای شان آسان تر کند.
۸. مراقب باشید که او به طور منظم تحت نظر پزشک باشد: بعضی از داروهایی که سالمندان استفاده می کنند دارای عوارض افسردگی است پس بد نیست اگر درباره آن ها با پزشک مشورت کنید. هم چنین برنامه ی غذایی سالم و مقوی سرشار از میوه، سبزی، ویتامین ها، مواد معدنی و پروتئین ها برایش فراهم نمایید. تهیه ی یک غذای جداگانه برای آن ها نه تنها سبب تأمین سلامت جسمی آن ها می شود، بلکه تداعی کننده میزان مهم بودن شان در نزد شما است. و در آخر این که افسردگی یک زنگ خطر است، زیرا سالمندانی که افسرده می شوند به احتمال بیش تری دچار آلزایمر، سکته مغزی، دیابت و دیگر بیماری های جسمی می گردند.
-----------------------------------------------------------------------------------------------